اجتماعیسیاسیعمومیفرهنگی و هنری
موضوعات داغ

«انتقام جغرافیا از امروز و فردای ایرانیان»

مراد کاویانی

مراد کاویانی ـ توانانیوز ، الانی که دارم این متن را می‌نویسم، مانده‌ام مخاطب این متن چه کس یا کسانی هستد. مردم عادی، کارگزاران، دانشگاهیان، رسانه‌ها و… ؟ سالهاست که درباره وضعیت بحرانی منابع آب در منطقه، کشور و حوضه‌های مختلف آبریز کشور و مناسبات هیدروپلیتیک ایران و همسایگان می‌نویسم و دیگران هم بسیار نوشته‌اند.

سالهاست که می‌نویسم و هشدار می‌دهیم که بارگذاری محیطی (جمعیت، سازه و فعالیت) در ایران فراتر از ظرفیت‌های محیطی کشور به ویژه در بخش منابع آب است. سوال اینجاست آیا کارگزار نمی‌دانند و نمی‌دانستتند وضعیت منابع آب کشور رو به وخامت گذاشته است؟

نمی‌دانستند بیش از دو دهه است دگرش اقلیم رخ داده و در قالب آن بارش رو به کاهش نهاده و هوا گرم تر و تبخیر تشدید شده است؟ نمی‌دانستند که همه آبخوانهای کشور درگیر افت سطح منابع آب شده‌اند و بیشتر آنها ممنوعه و بحرانی هستند؟ مطمئن هستم می‌دانستند. پس زمانی که دانستند چرا کاری نکردند، چرا مانع گسترش (نه توسعه) کشاورزی آب بَر نشد؟ چرا زمانی که نتایج جهانی انتقال بین حوضه‌ای آب نشان از شکست این دست طرح‌ها داشت در ایران مانع از انتقال بین حوضه‌ای آب نشدند؟

آیا با آبکش شدن استان‌های حوضه زاگرس به سود استانهای مرکزی بحران کم آبی استانهای حوضه آبریز مرکزی حل شد؟ آیا نمی‌دانند از هر منظری که به مسئله انتقال آب از کرانه های جنوبی کشور به استان‎های حوضه آبریز مرکزی ورود کنند مشکل تنگنای آب آنها حل نخواهد شد و در آینده پیامدهای امنیتی، اجتماعی و سیاسی آنها ژرفا و گستره بیشتری خواهد یافت؟

آیا از پیدایش و گسترش فرونشست ها و فروچاله‌های کشور یا همان سرطان خاموش بی خبر بودند؟ ایمان دارم که از من و ما بهتر می دانستند اما یا نخواستند، یا نتوانستند که در هر دو حالت نتیجه آن وضعیت کنونی شده است. امروز بسیاری از همان کارگزاران که کشور را به اینجا رسانده اند در مقام نقد عملکردها برآمده اند اما عملکرد خود را مبرای از این کاستی‌ها و بحرانها می‌دانند.

آنچه در پیرامون ما رخ می‌دهد بازتاب باورها و ذهنیت ماست یا همان چیزی که از آن با عنوان رابطه ذهنیت و عینیت یاد می شود. بر بنیاد دادهها، یافته ها، دیده‌ها و گزارش‌ها، وضعیت توانش‌های محیطی و ظرفیت‌های جغرافیایی کشور به ویژه منابع آب به شدت نگران کننده است. کارگزاران به قیمت خودکفایی و تامین امنیت غذایی کشور، منابع آب کشور را تَه کشاندند.

امروز دیگر آبی وجود ندارد و نه به خودکفایی در مسئله امنیت غذایی رسیدیم. دیگر نمی‌توانیم چشم به راه بارش های پاییزی باشیم که ان شاالله که سدها پر شوند رودها دوباره به خروش درآیند. انگار زمین و زمان و کارگزارانمان دست به دست هم داده‌اند که جغرافیای ایران را ورشکستی بکشانند.

محیط زیست و عناصر جغرافیایی به ستوه آمده‌اند همانگونه که برخورد کرده ایم پاسخ و واکنش نشان می دهند. چندین دهه است که تاوان بن بست در فرایند کشورداری در ایران را ظرفیت ها محیطی و توانش های جغرافیایی کشور می پردازند. در هیچ جای زمین این ظرفیت ها و توانش ها نامحدود نیستند اما کارگزاران و حتی مردم آن را بیکران انگاشتند و بر جغرافیا و سرزمین تاختیم.

امروز، جغرافیای بیمار ایران، دیگر تحمل این بار گران بی توجهی‌ها را ندارد. چندین دهه است که از آمایش سرزمین می نویسیم آما آنچه در عمل رخ داد ورشکستگی سرزمین بود. هر ورشکسته ای نیازمند حمایت است اما سرزمین ورشکسته ایران نه تنها حمایت نشد بلکه برایند عملکردها آن را بیشتر از تعادل خارج کرده است.

توصیه می‌کنم برنامه هفتم را مطالعه بفرمایید تا ذهنیت نارسای حاکم بر ذهنیت تدوین کنندگان آن در بخش آب و امنیت غذایی را دریابید. باور کنید همین دست به فرمان ها و این گونه برخوردها با ظرفیت ها محیطی کشور است که جغرافیایی ایران را به عصیان کشانده و انتقام خود را از امروز و فردای ایرانیان از طریق فرونشاندن زمین، کاهش تولید کشاورزی و تهدید امنیت غذایی، کاهش کیفیت آب و تخریب اکوسیستم‌ها، تشدید تنش‌های اجتماعی و سیاسی، افت شدید ذخایر آبی، کاهش رشد اقتصادی و افزایش ریسک سرمایه‌گذاری، افزایش مهاجرت‌های داخلی و تهی شدن بخش های پهناوری از جمعیت خواهد گرفت. این رخدادها چه به تنهایی و چه جمعی و هم افزا و درهم تنیده خود زمینه دهها مسئله دیگر برای امروز و فردای ساکنان این سرزمین خواهد بود. باور کنید با این نگاه و فرمان، فردایی از پس امروز برای هیچ کس نمی‌ماند.

 

نویسنده: مراد کاویانی

هیات علمی گروه جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی و موسس رشته هیدروپلیتیک در ایران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا