
نگاهی بر روند پرنوسان مذاکرات تهران و واشنگتن
مهدی خراتیان در بخشی از یادداشت خود نوشت:
توانانیوز ، در پی بحران اقتصادی ناشی از جنگ تعرفهای و سقوط بازار در آوریل، دولت ترامپ تمایل شدیدی به دیپلماسی با تهران داشت؛ اما با کاهش التهاب اقتصادی، لابی اسرائیل موفق شد جهتگیری مذاکرات را تغییر دهد و برچیدن زیرساخت غنیسازی را بهعنوان پیششرط اصلی مطرح کند.
طبق پیشنهاد اخیر ویتکاف، آمریکا خواستار برچیدن زیرساختهای هستهای ایران و اجرای دورهای گذار با غنیسازی محدود است؛ اما تضمینی برای رفع تحریمها یا ارائه امتیاز اقتصادی به ایران ارائه نشده است.
غنیسازی موضوعی حاکمیتی است و همکاری ایران با کشورهای عربی (بهویژه امارات) در قالب کنسرسیوم، به دلیل اختلافات ارضی و همکاری برخی از این کشورها با اسرائیل، عملاً ناممکن و تهدیدی برای حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه محسوب میشود.
تهران نسبت به آینده اقتصادی و امنیتی کنسرسیوم هستهای بدبین است. جریان خاصی در تهران با سادهانگاری درباره ترامپ و لابی اسرائیل، بدون درک دقیق شرایط منطقهای، باعث از دست رفتن اهرمهای فشار تهران و جایگزینی یک توافق ضعیف بهجای رفع تحریمها شدهاند.
مذاکرات هنوز بهطور قطعی شکست نخورده، اما اسرائیل و اروپا فشار زمانی بر واشنگتن وارد میکنند. در همین حال، جریان داخلی خاصی با تصمیمات نادرست، فرصتهای استراتژیک تهران را سوزانده و مذاکرات را تا آستانه فروپاشی پیش بردهاند.
کنسرسیوم هستهای تنها زمانی برای ایران مفید است که بدون خدشه به حاکمیت ملی، بدون فشار زمانی، همراه با رفع کامل تحریمها، و در خاک ایران شکل بگیرد تا به ابزاری برای تنظیم رفتار همسایگان تبدیل شود؛ نه ابزاری برای فشار بر ایران و عقبنشینی از مواضع ملی.
تهران باید کاهش تنش در حوزه انرژی را تنها در برابر دریافت امتیاز ملموس میپذیرفت و از دیپلماسی عمومی تهاجمی برای تضعیف لابی اسرائیل و تقویت جریانهای مخالف جنگ در آمریکا استفاده میکرد تا معادله رفع تحریم در برابر تحدید غنیسازی تقویت شود.
با اتخاذ راهبرد درست، هنوز امکان رسیدن به توافقی معقول وجود دارد، اما برخی جریانها با سادهسازی شرایط و اصرار بر «توافق به هر قیمت»، عملاً زمینهساز فشار بیشتر آمریکا و تحقق اهداف لابی اسرائیل شدهاند. حتی اگر توافقی حاصل شود، سود آن ممکن است بسیار اندک و هزینهاش بسیار بالا باشد.